اغلب اوقات ما صنعتی سازی را با رشد صنعت کارخانه مرتبط می کنیم. وقتی از تولید صنعتی صحبت می کنیم ، به تولید کارخانه اشاره می کنیم. وقتی از کارگران صنعتی صحبت می کنیم منظور ما کارگران کارخانه است. تاریخچه صنعتی شدن اغلب با راه اندازی کارخانه های اول آغاز می شود.
مشکلی در چنین ایده هایی وجود دارد. حتی قبل از اینکه کارخانه ها شروع به چشم انداز چشم انداز در انگلیس و اروپا کنند ، تولید در مقیاس بزرگ برای یک بازار بین المللی وجود داشت. این کارخانه های مستقر نبودند. بسیاری از مورخان اکنون از این مرحله از dustrialisation به عنوان Proto-industrialisation یاد می کنند.
در قرن هفدهم و هجدهم ، بازرگانان شهرهای اروپا شروع به انتقال به حومه شهر کردند و به دهقانان و صنعتگران پول تهیه کردند و آنها را ترغیب کردند که برای یک بازار بین المللی تولید کنند. با گسترش تجارت جهانی و دستیابی به مستعمرات در نقاط مختلف جهان ، تقاضا برای کالاها در حال رشد است. اما بازرگانان نتوانستند تولید را در خودشان گسترش دهند. دلیل این امر این بود که در اینجا صنایع دستی شهری و صنفی های تجاری بسیار قدرتمند بودند. اینها انجمن های تولیدکنندگانی بودند که افراد رافت را آموزش می دادند ، کنترل خود را کنترل می کردند ، رقابت و قیمت را تنظیم می کردند و ورود افراد جدید به تجارت را محدود می کردند. حاکمان حق بیمه های مختلف را برای تولید و تجارت محصولات خاص به اصناف مختلف اعطا کردند. بنابراین راه اندازی تجارت در شهرها برای بازرگانان جدید دشوار بود. بنابراین آنها به حومه شهر برگشتند.
در حومه شهر دهقانان فقیر و صنعتگران شروع به کار برای بازرگانان کردند. همانطور که سال گذشته در کتاب درسی مشاهده کردید ، این زمانی بود که مزارع باز از بین می رفتند و عوام در حال محصور شدن بودند. کلبه ها و دهقانان فقیر که پیش از این برای بقای خود به اراضی مشترک وابسته بودند ، هیزم ، انواع توت ها ، سبزیجات ، یونجه و نی را جمع می کردند ، اکنون باید به دنبال منابع جایگزین درآمد باشند. بسیاری از آنها زمین های کوچکی از زمین داشتند که نمی توانستند برای همه اعضای خانواده کار کنند. بنابراین ، هنگامی که بازرگانان به اطراف آمدند و پیشرفت هایی را برای تولید کالا برای آنها ارائه دادند ، خانوارهای دهقانی مشتاقانه موافقت کردند. با کار برای بازرگانان ، آنها می توانند در حومه شهر بمانند و به کشت توطئه های کوچک خود ادامه دهند. درآمد حاصل از تولید پروتئین صنعتی ، درآمد کوچک آنها را از کشت تکمیل می کند. همچنین به آنها امکان استفاده کامل از منابع کار خانوادگی خود را می داد.
در این سیستم رابطه ای نزدیک بین شهر و حومه ایجاد شده است. بازرگانان در شهرها مستقر بودند اما این کار بیشتر در حومه شهر انجام می شد. یک پارچه بازرگان در انگلیس پشم را از یک استپلر پشم خریداری کرد و آن را به اسپینرها منتقل کرد. نخ (نخ) که چرخانده شده بود ، در مراحل بعدی تولید به بافندگان ، فولرها و سپس به دارها منتقل شد. این کار در لندن قبل از اینکه بازرگان صادرات پارچه را در بازار بین المللی فروخته شود ، انجام شد. در واقع لندن به عنوان یک مرکز نهایی شناخته شد.
این سیستم پروتئین صنعتی بنابراین بخشی از شبکه ای از مبادلات تجاری بود. این شرکت توسط بازرگانان کنترل می شد و کالاها توسط تعداد زیادی از تولیدکنندگان که در مزارع خانوادگی خود کار می کردند ، تولید می شدند ، نه در کارخانه ها. در هر مرحله از تولید 20 تا 25 کارگر توسط هر بازرگان به کار گرفته می شدند. این بدان معنی بود که هر پارچه ای صدها کارگر را کنترل می کرد. Language: Persian