تحت حاکمیت استعماری ، زندگی شبانان به طرز چشمگیری تغییر کرد. زمین های چرای آنها کاهش یافته ، حرکات آنها تنظیم شده و درآمد آنها برای پرداخت افزایش یافته است. سهام کشاورزی آنها کاهش یافته و معاملات و صنایع دستی آنها تحت تأثیر منفی قرار گرفت. چگونه؟

اول ، دولت استعمار می خواست همه سرزمین های چرا را به مزارع کشت تبدیل کند. درآمد زمین یکی از منابع اصلی مالی آن بود. با گسترش کشت می تواند جمع آوری درآمد خود را افزایش دهد. در عین حال می تواند جوت ، پنبه ، گندم و سایر محصولات کشاورزی بیشتری را که در انگلیس مورد نیاز بود تولید کند. به نظر می رسد که به مقامات استعماری ، همه سرزمین های غیرقانونی غیرمولد است: این تولید نه درآمد و نه محصولات کشاورزی. به عنوان “زمین زباله” دیده می شد که باید تحت کشت قرار بگیرند. از اواسط قرن نوزدهم ، قوانین زباله در مناطق مختلف کشور به تصویب رسید. طبق این قوانین ، سرزمین های غیرقانونی به دست گرفته و به افراد انتخاب شده اند. به این افراد امتیازات مختلفی داده شد و به تسویه حساب این سرزمین ها تشویق می شدند. برخی از آنها در مناطق تازه پاک شده به عنوان رئیس روستاها ساخته شدند. در بیشتر مناطق ، اراضی گرفته شده در واقع تراشه هایی بودند که به طور مرتب توسط کشیش ها استفاده می شدند. بنابراین گسترش کشت به ناچار به معنای کاهش مراتع و مشکل برای کشیش ها بود.

دوم ، تا اواسط قرن نوزدهم ، اقدامات مختلف جنگلی نیز در استان های مختلف به تصویب رسید. از طریق این اعمال برخی از جنگل هایی که چوب های با ارزش تجاری مانند دئودار یا سال تولید می کردند ، محفوظ اعلام شدند. به هیچ کشیش اجازه دسترسی به این جنگل ها داده نشد. جنگل های دیگر به عنوان “محافظت” طبقه بندی شدند. در این موارد ، برخی از حقوق چرای مرسوم کشیش ها اعطا شد اما حرکات آنها به شدت محدود شد. مقامات استعماری معتقد بودند که چرا نهال ها و شاخه های جوان درختانی را که در کف جنگل جوانه زده اند ، نابود می کند. گله ها بر روی نهال ها ریخته و شاخه ها را دور می کردند. این مانع از رشد درختان جدید شد.

این اقدامات جنگلی زندگی کشیش ها را تغییر داد. اکنون از ورود آنها به بسیاری از جنگل های که پیش از این علوفه ارزشمندی را برای گاوهای خود فراهم کرده بودند ، جلوگیری شد. حتی در مناطقی که به آنها اجازه ورود داده می شد ، حرکات آنها تنظیم می شد. آنها برای ورود به مجوز نیاز داشتند. زمان ورود و عزیمت آنها بود

منبع C

 ح. گیبسون ، معاون محافظه کار جنگل ها ، دارجیلینگ ، در سال 1913 نوشت. … جنگلی که برای چرای استفاده می شود ، برای هر منظور دیگری قابل استفاده نیست و قادر به تولید چوب و سوخت نیست ، که اصلی ترین تولید جنگل های قانونی است

فعالیت

در مورد بسته شدن پیشین ها به چرا از دیدگاه:

➤ یک جنگل

➤ یک کشیش

کلمات جدید

حقوق عرفی – حقوقی که مردم طبق عرف و سنت مشخص می کردند و تعداد روزهایی که می توانستند در جنگل بگذرانند محدود بود. شبان ها دیگر نمی توانند در یک منطقه بمانند حتی اگر علوفه در دسترس باشد ، چمن شیرین بود و زیر رشد در جنگل فراوان بود. آنها مجبور بودند حرکت کنند زیرا اداره جنگل اجازه می دهد که اکنون به آنها صادر شده است ، زندگی آنها را حکم می کرد. مجوز دوره هایی را که در آن می توانند از نظر قانونی در یک جنگل باشند مشخص می کند. اگر آنها بیش از حد بیش از حد بودند ، در معرض جریمه قرار می گرفتند.

سوم ، مقامات انگلیس به افراد عشایری مشکوک بودند. آنها به صنعتگران تلفن همراه و معامله گران که کالاهای خود را در دهکده ها می چسباندند ، و کشیشانی که هر فصل مکان های محل سکونت خود را تغییر می دادند و در جستجوی مراتع خوب برای گله های خود حرکت می کردند ، دولت استعمار می خواست بر جمعیت مستقر حکومت کند. آنها می خواستند مردم روستایی در روستاها زندگی کنند ، در مکان های ثابت با حقوق ثابت در زمینه های خاص. چنین جمعیتی برای شناسایی و کنترل آسان بود. کسانی که حل و فصل شدند ، به عنوان صلح آمیز و قانون ماندگار دیده می شدند. کسانی که عشایر بودند جنایتکار تلقی می شدند. در سال 1871 ، دولت استعمار در هند قانون قبایل جنایتکار را تصویب کرد. با این قانون بسیاری از جوامع صنعتگران ، بازرگانان و کشیش ها به عنوان قبایل جنایتکار طبقه بندی شدند. گفته می شود که آنها از نظر طبیعت و تولد جنایتکار هستند. پس از شروع این عمل ، از این جوامع انتظار می رفت که فقط در شهرک های روستایی مطلع زندگی کنند. آنها اجازه ندادند بدون مجوز از آنجا خارج شوند. پلیس روستا یک ساعت مداوم روی آنها نگه داشت.

چهارم ، برای گسترش درآمد درآمد خود ، دولت استعمار به دنبال هر منبع احتمالی مالیات بود. بنابراین مالیات به زمین ، آب کانال ، نمک ، کالاهای تجاری و حتی حیوانات تحمیل شد. کشیش ها مجبور بودند از هر حیوانی که در مراتع چریده بودند ، مالیات بپردازند. در بیشتر تراکت های شبانگاه هند ، مالیات چرا در اواسط قرن نوزدهم معرفی شد. مالیات در هر رئیس اتل به سرعت بالا رفت و سیستم جمع آوری کاملاً کارآمد شد. در دهه های بین دهه 1850 و 1880 حق جمع آوری مالیات به پیمانکاران حراج شد. این پیمانکاران سعی کردند برای بازیابی پولی که به دولت پرداخت کرده بودند ، مالیات بالایی را بدست آورند و به همان اندازه که می توانست در طول سال سود کسب کند. تا دهه 1880 ، دولت به طور مستقیم مالیات را از کشیش ها شروع کرد. هر یک از آنها حتی یک پاس بود. برای ورود به یک دستگاه چرای ، یک گله دار گاو مجبور شد با پرداخت و پرداخت مالیات تعداد سر گاوهای وی و مبلغ پرداخت شده ، در پاس وارد شود.

منبع D

در دهه 1920 ، یک کمیسیون سلطنتی کشاورزی گزارش داد:

“وسعت منطقه موجود برای چرای با گسترش منطقه تحت کشت به دلیل افزایش جمعیت ، گسترش امکانات آبیاری ، دستیابی به مراتع برای اهداف دولتی ، به عنوان مثال ، دفاعی ، صنایع و مزارع تجربی کشاورزی کاهش یافته است. [اکنون] پرورش دهندگان جمع آوری گله های بزرگ را دشوار می کنند. بنابراین درآمد آنها کاهش یافته است. کیفیت دام آنها رو به وخامت گذاشته است ، استانداردهای رژیم غذایی کاهش یافته و بدهکاری افزایش یافته است. “” گزارش کمیسیون سلطنتی کشاورزی در هند ، 1928.

فعالیت

تصور کنید که در دهه 1890 زندگی می کنید. شما به جامعه ای از کشیش های عشایری و صنعتگران تعلق دارید. شما می آموزید که دولت جامعه شما را به عنوان یک قبیله جنایتکار اعلام کرده است.

 به طور خلاصه آنچه را که احساس کرده اید و انجام داده اید توضیح دهید.

طوماری به جمع کننده محلی چرا این عمل ناعادلانه است و

این بر زندگی شما تأثیر خواهد گذاشت.

  Language: Persian