تجسم ملت در هند

در حالی که نمایندگی یک حاکم از طریق یک پرتره یا یک مجسمه به اندازه کافی آسان است ، چگونه می توان چهره ای به یک ملت داد؟ هنرمندان در قرن هجدهم و نوزدهم با شخصیت پردازی یک ملت راهی پیدا کردند. به عبارت دیگر ، آنها نماینده یک کشور بودند که گویی این یک شخص است. ملت ها سپس به عنوان چهره های زن به تصویر کشیده شدند. شکل زنانه ای که برای شخصیت پردازی ملت انتخاب شده بود ، در زندگی واقعی برای هیچ زن خاصی ایستاد. در عوض ، به دنبال این بود که ایده انتزاعی از ملت را به شکل مشخصی ارائه دهد. یعنی چهره زن به تمثیل ملت تبدیل شد.

 به یاد خواهید آورد که در طول انقلاب فرانسه ، هنرمندان از تمثیل زن برای به تصویر کشیدن ایده هایی مانند آزادی ، عدالت و جمهوری استفاده می کردند. این آرمان ها از طریق اشیاء یا نمادهای خاص نمایش داده می شدند. همانطور که به یاد می آورید ، ویژگی های آزادی کلاه قرمز یا زنجیره شکسته است ، در حالی که عدالت به طور کلی یک زن چشم بسته است که دارای یک جفت مقیاس توزین است.

تمثیل های زن مشابه توسط هنرمندان در قرن نوزدهم برای نمایندگی ملت اختراع شد. در فرانسه او به ماریانا ، یک نام مسیحی محبوب ، که ایده ملت یک مردم را تأکید می کرد ، مسیح شد. ویژگی های او از ویژگی های آزادی و جمهوری گرفته شده است – کلاه قرمز ، سه رنگ ، کوکاد. مجسمه های ماریانا در میادین عمومی بنا شده است تا نماد ملی وحدت را به مردم یادآوری کند و آنها را ترغیب کند تا با آن ارتباط برقرار کنند. تصاویر ماریان روی سکه ها و تمبرها مشخص شده بودند.

 به همین ترتیب ، آلمانیا تمثیل ملت آلمان شد. در بازنمودهای بصری ، آلمانیا تاج برگ بلوط را می پوشد ، زیرا بلوط آلمانی به دنبال قهرمانی است.

  Language: Persian