در سال 1772 ، هنری پاتولو ، یک مقام شرکتی ، اظهار داشت که تقاضا برای منسوجات هندی هرگز نمی تواند کاهش یابد ، زیرا هیچ ملتی دیگر کالاهایی را با همان کیفیت تولید نمی کند. با این وجود با آغاز قرن نوزدهم ، شاهد کاهش طولانی صادرات نساجی از هند هستیم. در سالهای 1811-21 قطعه قطعه 33 درصد از صادرات هند را به خود اختصاص داده است. تا سال 1850-51 بیش از 3 درصد نبود.
چرا این اتفاق افتاد؟ پیامدهای آن چه بود؟
با توسعه صنایع پنبه در انگلیس ، گروه های صنعتی نگران واردات سایر کشورها بودند. آنها دولت را تحت فشار قرار دادند تا وظایف واردات را بر روی منسوجات پنبه تحمیل كند تا کالاهای منچستر بتوانند بدون آنكه از خارج با هم روبرو شوند ، در انگلیس بفروشند. در همین زمان ، صنعتگران شرکت هند شرقی را ترغیب کردند که تولیدات انگلیس را در بازارهای هند نیز بفروشد. صادرات کالاهای پنبه انگلیس در اوایل قرن نوزدهم به طرز چشمگیری افزایش یافت. در اواخر قرن هجدهم تقریباً هیچ وارداتی از کالاهای پنبه ای به هند وجود نداشته است. اما تا سال 1850 کالای پنبه ای بیش از 31 درصد از ارزش واردات هند را تشکیل می داد. و تا دهه 1870 این رقم بیش از 50 درصد بود.
بنابراین بافندگان پنبه ای در هند به طور هم زمان با دو مشکل روبرو شدند: بازار صادرات آنها از بین رفت و بازار محلی کاهش یافت و با واردات منچستر روبرو شد. کالاهای پنبه وارداتی با استفاده از ماشین آلات با هزینه های پایین تر ، آنقدر ارزان بودند که بافندگان نمی توانستند به راحتی با آنها رقابت کنند. تا دهه 1850 ، گزارش هایی از بیشتر مناطق بافندگی هند داستانهای روایت از نزول و ویرانی را روایت می کرد.
تا دهه 1860 ، بافندگان با مشکل جدیدی روبرو شدند. آنها نتوانستند پنبه خام و کیفیت خوبی را بدست آورند. وقتی آمریکایی ها
جنگ داخلی آغاز شد و منابع پنبه ای از ایالات متحده قطع شد ، انگلیس به هند روی آورد. با افزایش صادرات پنبه خام از هند ، قیمت پنبه خام افزایش یافته است. بافندگان در هند از تجهیزات گرسنه بودند و مجبور شدند پنبه خام را با قیمت های گزاف خریداری کنند. در این مورد ، اوضاع بافندگی نمی توانست بپردازد.
سپس ، تا پایان قرن نوزدهم ، بافندگان و سایر صنعتگران با مشکل دیگری روبرو شدند. کارخانه های هند تولید را آغاز کردند و بازار را با کالاهای کالایی سیل زدند. چگونه ممکن است صنایع بافندگی زنده بمانند؟
Language: Persian